...



 در زندگی آهنگهايی هستند كه يقه آدم را مي گيرند.


بلندش ميكنند ميبرند مي اندازنش تو بغل يه آدم خاص

عشق


عشق

 

برخی اوقات تحمل کردن است

اینکه با وجودِ زخم های زندگی بتوانی هنوز پا برجا باشی…

 

عشق

 

گاهی زندگی با سینه ایی بدونِ نفس است

و بدان که مرگ، قلبی است، بدون عشق

 


عشق

 

 

برخی اوقات سنگین است

همچون، سنگینیِ لیاقتِ دوست داشتهِ شدن

 


عشق

 

 

برخی اوقات زندگی دوباره است

 


عشق

 


زنده نگه داشتنِ کسی در درونت است با وجودِ فاصله های دور…


زندگی را با عشق...


زندگی جیره مختصری است



مثل یک فنجان چای


و کنارش عشق است


مثل یک حبه قند


زندگی را با عشق نوش جان باید کرد...!

کویر  آرزویم...

کویر

آرزویم با تو بودن است؛

اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو؛

آرزویم این است که؛

بخواهی و بمانی؛

نه اینکه بمانی به خواهشم ...!


...

 

زندگی سرسره است!

میکنی دل از خاک...

پله پله تا اوج،می روی تا پرواز...

بعد از آن بالا،

میخوری سر آرام...ذره ذره تاخاک...

عاشق اونیم که...


عاشق اونیم که میتونه منو بخندونه،

وقتی حتی نمیخوام لبخند بزنم...!!



آدم خوبه قصه های من ...


آدم خوبه قصه های من ...


دلتنگت شده ام ...


حجمش را میخواهی بدانی ؟؟؟


دنیا رو تصور کن...!




اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے...

اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار


تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …


بــــا دیــــد نــــ تــــــــو نــمــے تــپـــد… مــے لـــــــرزد …



دستت را بیاور...

دستت را بیاور...

مردانه و زنانه اش را بیخیال...

دست بدهیم به رسم کودکی...

قرار است هوای هم را  بی اجازه  داشته باشیم...!



عشق پاییزی من...


 پاییز را دوست دارم...

بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش

بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش

بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش

 بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی

بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر پیاده روی های شبانه ام

 بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام...

و من بینهایت و عاشقانه  پاییز را دوست دارم، بخــــــــاطر عشــــــق پاییزی ام..!




پاییز...

نه بهار با هیچ اردیبهشتی


نه تابستان با هیچ شهریوری


و نه زمستان با هیچ اسفندی


اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد


پاییز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست.....


...

 
در من طلوع کن
در من غروب کن
در من آشیانه بساز
ریشه کن
بارور شو

عاشق شو
  ...
شاعر شو
شعر بساز
شعر بخوان
در من آسمان آبی باش
ابر باش
باران باش
عمقِ دریا باش
در من مثل یک شهر باش
شلوغ باش
گاهی‌ اگر شد
کوچه‌ای بن بست باش
شاد باش
بخند
بخند
بخند
و دلت اگر گرفت
سر را بر سینه‌ام بگذار
به طپش‌های قلبی گوش کن
که می‌خواهد تو در وجودش طلوع کنی‌
غروب کنی‌
آشیانه بسازی
شعر بسازی
بباری
بتابی
بخندی
بخندی
بخندی
و گاهی‌ دلت اگر گرفت
سر بر سینه اش بگذاری

بدترین شکل دلتنگی...

بدترین شکل دلتنگی برای کسی است که در کنار او باشی

 


                   ولی بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.


!!? Have I ever crossed your mind


When I Wake Up In The Morning


you're The First Thing On My Mind


مهم این است...

اَگـــ ـَر میدآنی دَر دُنیـآ کــَسی هستـ  کهـ بـآ دیدَنــَشـ


رَنگـ  رُخسـ ـآرَتـ تغیـــیر میکنــَد،


 
و صــِدایـ  قــَلبـَتـ  اَبرویــَــ ـــتـ  رابه تــآراج میبــَرد،


 
مــهـمـ  نیــستـ که او مـــ ــآل تــــــ ــــو بــآشــَد


مــهــِمـ این استـ که فــ ـَقــَط بــــآشـَد،


 
زِندگـــ ــــــــ ـــــ ــی کــُند،


 لـــــــــــ ــــــــــِذَت ببرَد


و نــَفـــــــــــــــــــــَسـ بـــکشـد

مخاطب من...

همـہ چیـــــــــــــزش פֿـآصــہ


لبخنــــــــــבش


تیپـــــــــش


رفـــــــــــ ــــــــــــــ ـــــــــــــ ـــــــــــتارش


اפֿـــــ ـلاقـش


اפــساســـــ ـاتـش


בوسـت בاشتـنش؛


مـפֿـاطب نبوבہ ڪـہ פֿـآصـ باشــــہ


خاص بوده ڪـہ مـפֿـاطب شـבه...



 

ماه من...

تو ماه را دوست داری


من ماه هاست که تو را...